تركيب(نقش كلمه در جمله)=اعراب
- اسم معرب : اسمي است كه در جاهاي مختلف جمله و با توجه به نقشش بتواند
إعراب مناسب خود را بگيرد.مانند : الكتابُ مُفيدٌ . قرائتُ الكتابَ . وَضعتُ القلمَ علي
الكتابِ.
2- اسم مبني : اسمي است كه در همه مواقع و در همه نقشها حركت آخرش يكي
است . مانند : هذا قلمٌ – اشتريتُ هذا القلمَ – نظرتُ إلي القلم ِ .
اسمهاي مبني عبارتند از :
- ضمير: همه ضماير مبني هستند.
- اسم موصول : اسم موصول عام (مَن=كسي كه – ما= چيزي كه)،اسم موصول خاص(الذي، الّذينَ ،اللتي، اللاتي)
- اسم اشاره : به نزديك=(هذا،هذانِ، هذَين ِ،هؤلاء،هذهِ،هاتان ِهاتين ِهؤلاء)
به دور=(ذلك،تلك،اولئك)
- اسم استفهام: كه براي پرسش به كار مي رود مانند : مَن=چه كسي؟ ما=چه چيزي؟ مَتي=چه موقع؟ أينَ=كجا؟ كيفَ=چه گونه؟ و........
اگر اسمي جزو مبنيها نباشد،معرب حساب مي شود.
منصرف: كلمه ايست كه بتواند در موقع مجرور بودن كسره و در موقع نكره بودن تنوين بگيرد. مانند رَجُل:رأيتُ رَجُلاً – سَلَّمتُ علي رَجُل ٍ يا سَلَّمتُ علي الرَجُل ِ
وطرز شناخت آن اين است كه غير منصرف را بشناسيم و اگر كلمه اي غير منصرف نبود آنرا منصرف بدانيم
- غير منصرف :كلمه ايست كه نمي تواند در موقع مجرور بودن كسره و در موقع نكره بودن تنوين بگيرد.و اين نوع اسم چند قسمت دارد.
1- علم مؤنث :كه بر نام خانمها اطلاق مي شود و شامل اسم اماكن خاص مانند شهر و كشور مي باشد . مانند مَريم- اهواز- بيستون و.......
2- علم غير عربي يا اعجمي : كه ريشه اي از فعل عربي ندارد چه مذكر باشد چه مؤنث مانند: ابراهيم (ريشه برهَمَ نداريم)
3- صفت بر وزن أفعل : چه اين وزن اسم تفضيل باشد چه نباشد
مانند : أحسن=بهتر(تفضيل)- أعرَج=لنگ(عيب)- أسوَد=سياه(رنگ)
4- كلمه هايي كه بر وزن و آهنگ مفاعل و مفاعيل يا افاعل و افاعيل باشند :
مانند : شوارع- اقارب- مزارع- مشاهير- اكاذيب- احاديث و.............
اسم جامد اسمي است كه از كلمه ي ديگري ساخته نشده باشد و از دو قسمت تشكيل شده است ۱-مصدر : بر كار بدون زمان دلالت دارد .
مانند : كتابة (نوشتن)- علم(دانستن)
۲- غير مصدر : بر كار دلالت ندارد و صرفاً نام يك شخص يا شيء مي باشد .
مانند : كتاب- دفتر و..........
اسم مشتق اسمي است كه از فعل ساخته مي شود و آن بر هشت قسمت مي باشد :
۱- اسم فاعل : بر كننده كاري دلالت دارد مانند : معلّم=ياد دهنده
و به دو صورت ساخته مي شود :
الف) از فعل مجرد : بر وزن فاعل مانند : كتب=كاتِب- شهد=شاهد
ب) از فعل مزيد : از فعل مضارع استفاده مي شود .به اين ترتيب كه
حرف فعل مضارع را حذف مي كنيم و به جاي آن مُ(ميم مضموم) قرار مي دهيم و حرف يكي به آخر مانده را كسره مي دهيم
مانند : يَستَقبلُ= مُستَقبِل - يَتَعَجّبُ=مُتَعَجِّب
۲- اسم مفعول : بر اسمي اشاره دارد كه كار بر آن واقع مي شود.
مانند :مسئول= كسي كه از او سؤال شده .
و آن هم بر دو وجه ساخته مي شود.
الف) از فعل مجرد : بر وزن مفعول مانند : كتب=مكتوب - شهد=مشهود
ب) از فعل مزيد : از فعل مضارع استفاده مي شود .به اين ترتيب كه
حرف فعل مضارع را حذف مي كنيم و به جاي آن مُ(ميم مضموم) قرار مي
دهيم و حرف يكي به آخر مانده را فتحه مي دهيم
مانند : يَستَقبلُ= مُستَقبَل - يَتَعَجّبُ=مُتَعَجَب
۳- صفت مشبهه: بر صفت ثابت دلالت دارد و همان صفت ساده فارسي را مي رساند. و مهمترين وزن آن فعيل است مانند عزيز - وحيد - شهيد - كريم - سميع - عليم و .......
وزن هاي ديگري هم وجود دارد مانند : فَعِل(خشن)- فَعل(سَهل)-
فَعلان(غضبان=خشمگين-سهران=شب زنده دار)
۴- اسم مبالغه : بر بسياري صفت در شخص دلالت دارد و معمولا بر سه وزن مي آيد : فعّال(غفّار) - فعّاله(نسّابه=بسيار نسب دار)- فَعول(صبور)
۵- اسم تفضيل :يعني برتري و براي مقايسه دو شيء يا دو شخص دلالت
دارد و بر وزن أفعَل است مانند حسنُ اكبرُ مِن حسين ٍ-مريمُ أجملُ مِن فَريبا.
و اگر بخواهيم صفت برترين را نشان دهيم براي مذكر از أفعل و براي مؤنث
از فُعلي استفاده مي كنيم مانند : الله اكبر(خدا بزرگترين است)-زينب الكُبري
(زينب بزرگوار)
۶و۷ - اسم مكان - اسم زمان : از نامش پيداست كه بر جا و وقت دلالت دارد. و هردو بر دو وزن مي آيند و از معني و جاي آنها در جمله مي فهميم كه بر زمان دلالت دارد يا بر مكان!
وزن آنها عبارت است از : مَفعَل(مَطلع = وقت يا جاي طلوع)-
مَفعِل(مسجِد=جاي سجده كردن)
۸- اسم آلت يا ابزار : بر ابزاري اطلاق مي شود كه در كارها و حرفه هاي مختلف به كار مي رود و بر وزنهاي مختلف مي آيد . مانند : مِفعَل
(مِضرَب=راكت بازي)- مِفعَلة (مِكنَسة=جارو)- مِفعال (مِنشار=ارّه)
آدرست چيست؟= ماعُنوانُك- ما هو عنوانُك
ميدان ..... كجاست؟ = أين ساحة ....... ؟
خيابان = شارع
كوچه = فرع
بزرگراه = الشارع الرئيسي
مستقيم = مستقيم
راست = يمين
به راست = إلي اليمين
چپ= يسار
به چپ = إلي اليسار
چرا؟ = لِماذا(كتابي) - ليش(لِش تلفظ مي شود) - ليه (به لهجه مصري)
چيه؟ = ايّ ُ شيء(كتابي)- شِنو (عراقي و خليجي)- شو (ناحيه شام)- ايه(مصري)
كيه؟ = مَن(كتابي)- مِنو (عراقي و خليجي)- مين(شامي و مصري)
كِي- چه وقت؟ =أيّ ُوقت - مَتي(متا خوانده مي شود=كتابي) - شْوَكِت (عراقي)- مِتي(مِته يا إمته خوانده مي شود=خليجي)
كجا؟ = أينَ(كتابي)- وَين(عراقي و خليجي)- فين(شامي و مصري)
سلام : سلامٌ عليكُم - مَرحَبا ً
حال شما چه طور است : كيف الصِحّه؟ كيف الحال؟
خوبم خدا را شكر : كويسه (مؤنث)-كويِّس(مذكر) الحمدُلله
اسمت چيست؟ = ما اسمَك؟ - شِسمَك؟شو إسمَك؟ - إسمَك ايه ؟
از كجايي؟ = مِن أين أنتَ(مذكر) إنتِ(مؤنث)؟
از .......(نام محل يا كشور مورد نظر) . = مِن........